تفسیر - عالمان برجسته در علم لغت، تفسیر و ادب عربی در عصر سلجوقی
نوشته شده توسط : پلیکا

روند شکل‌گیری حرکت‌های تفسیری «قرآن کریم» در ایران از قرن سوم تا پایان قرن چهاردهم هجری

ادوارد گرانویل براون (1926-1862 میلادی)، خاورشناس و ایران‌شناس انگلیسی که چهار جلد کتاب درباره تاریخ ادبی ایران نوشته است، می‌گوید: «اگر از علومی که عموماً به اسم عرب معروف است؛ اعم از تفسیر و حدیث و الهیات و فلسفه و طب و لغت و تراجم احوال و حتی صرف و نحو زبان عربی، آنچه را که ایرانیان در این مباحث نوشته‌اند برداریم، بهترین قسمت آن علوم از میان می‌رود» (براون، 1361: 97). یکی دیگر از نکات برجسته المیزان، جمع میان دو روش تفسیری موضوعی و ترتیبی و توجه کامل به مسأله وحدت موضوعی حاکم بر قرآن است؛ ایشان قرآن را آیه به آیه و سوره به سوره تفسیر نموده‌اند، ولی در هر بخش، آیات مربوط و متناسب با موضوع آن را که در قرآن پراکنده است، می‌آورد تا درباره آن موضوع به طور جامع بحث و گفت‌و‌گو کند.

علمای لغت و صاحبان معاجم، به‌صراحت هدف و انگیزه خود را از تألیفاتشان، کمک به فهم عبارات قرآن کریم و سنت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم ذکر کرده‌اند و در بیان و معانی بسیاری از لغات، از شواهد قرآنی استفاده کرده‌اند و به نکته‌هایی که به تفسیر قرآن و توضیح کلمات و عبارات آیات کمک می‌کند، اشاره کرده‌اند. اهتمام ایرانیان به آموزش و گسترش زبان عربی با انگیزه خدمت به قرآن، موجب شد که دانشمندان بزرگی مثل فیروزآبادی مؤلف قاموس المحیط، جوهری مؤلف تاج اللغة و صحاح العربیة، راغب اصفهانی مؤلف مفردات الفاظ القرآن، ابوهلال عسگری مؤلف فروق اللغویه و احمد بن فارس مؤلف مقاییس اللغه آثار ادبی با‌ارزشی را پدید بیاورند.

در مجموع این تفسیر از جمله تفاسیری است که نزدیک به همه روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام در ارتباط با تفسیر یا تأویل آیات، در آن گرد آمده است؛ اما متأسفانه تعداد زیادی از اسرائیلیات و احادیث ضعیف نیز در این تفسیر دیده می‌شود و در پاره‌ای از موارد هم سخنانی عرفانی بر قلم رانده است که ظاهراً تأویل آیه است. نکته قابل توجه اینکه، در قرن اول و دوم هجری، تفاسیر قرآن در ایران رنگ و بوی مذهبی نداشت و تحت تأثیر فرقه کلامی یا مذهب فقهی خاصی قرار نگرفته بود؛ اما از اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری، مفسران اهل تسنن و مفسران شیعه امامیه (جعفری‌مذهب)، هر یک تفاسیر مستقلی متناسب با مشرب کلامی و فقهی خود می‌نویسند.

 

سعید جعفری

ای کریمی که بخشندۀ عطایی؛ و ای حکیمی که پوشندۀ خطایی؛ و ای صمدی که از ادراک خلق جدایی؛ و ای احدی که در ذات و صفات، بی همتایی؛ و ای خالقی که راه نمایی؛ و ای قادری که خدایی را سزایی؛ جانِ ما را صفای خود دِه؛ و دل ما را هوای خود ده؛ و چشم ما را ضیای خود دِه؛ و ما را آن دِه که آن بهِ؛ و مگذار ما را به کِه و مِه. پدر، موعظت و ملامت ایشان واجب دید و در اثنای آن گفت که: ای فرزندان، اهل دنیا، جویانِ سه رُتبت اند و بدان نرسند، مگر به چهار خصلت؛ امّا آن سه که طالب آنند، فراخیِ معیشت است و رفعتِ منزلت، و رسیدن به ثواب آخرت؛ و آن چهار که به وسیلتِ آن بدین اغَراض توان رسید، الَفَغدنِ مال است از وجه پسندیده و ….

ب) کدام ویژگی‌های زبانی در شعر دیده می شود؟ استفاده از ترکیبات نو: چاشنی کام، جگرتشنه / از بین رفتن لغات مهجور فارسی نسبت به سبک خراسانی / فارسی بودن اغلب واژه ها / کوتاه و ساده بودن جمله ها / ساختمان ساده داشتن بیشتر واژه ها: نفس، صبح، پیام …/ پرسش انکاری در بیت پایانی. قلمرو زبانی: طالع: بخت / پرسش انکاری / کاو: که او، زیرا که او / چاشنی: شیرینی، مزه / قلمرو ادبی: جناس همسان: کام (۱- آرزو، خواسته دل؛ ۲- دهان) / نفس صبح: استعاره / واژه آرایی: کام / واج آرایی: «ک» / چاشنی کام: اضافه تشبیهی / ازین طالع … جویی: استعاره. با خروج شعر از دربارها و ورود آن به خانقاه‌ها دامنۀ موضوعات آن، گسترش یافت و بر سادگی بیان، قدرت عواطف، عمق افکار و اندیشه‌هایی که موضوع شعر پارسی بود، افزوده شد و خانقاه‌ها در شمار پشتیبانان و پناهگاه‌های شعر فارسی درآمدند.

قلمرو زبانی: آرد: آورد (بن ماضی: آورد؛ بن مضارع: آور، آر) / ندانم: نمی دانم / جهش ضمیر: کدامت نرسانید (به تو کدام را نرسانید) / قلمرو ادبی: بر باد سپردم: استعاره، جانبخشی / دل، جان: تناسب / دل و جان سپردن: کنایه واگذاری زندگی و هستی  /. ◙ تمثیل به معنای «تشبیه کردن» و «مَثَل آوردن» است و در اصطلاح ادبی، آن است که شاعر یا نویسنده برای تأیید و تأکید بر سخن خویش، حکایت، داستان یا نمونه و مثالی را بیان کند تا مفاهیم ذهنی خود را آسان تر به خواننده انتقال دهد. فرمان بزرگوار از خدای نامدار می گوید… بندگان من، مرا پرستید و مرا خوانید و مرا دانید که آفریدگار منم؛ کردگار نامدار، بنده نوازِ آمرزگار منم؛ مرا پرستید که جز من معبود نیست؛ مرا خوانید که جز من مُجیب نیست ….

 

مأخذشناسی قرآن و حدیث

به ویژه این که در این کتاب روایات معتبری بافت می شود که نمی توان آن ها را در سایر منابع یافت علاوه بر این مطالب برخی از کتاب های تفسیری پیش از خود مثل سعید بن جبیر و مقاتل بن حیان را در تفسیر خود نقل کرده که معتبر ترین منبع برای اطلاع از محتوای آن ها به شمار می رود یعنی اگر ابن ابی حاکم تفاسیر مذبور را در کتاب خود نقل نمی کرد با از بین رفتن آن ها نیز به کلی از میان می رفت مفسران بزرگ اهل تسنن مانند ابن کثیر،بغوی،شکانی و دیگران برای تدوین کتاب های تفسیری و روایی خود بهره های فراوانی از این کتاب برده اند از این رو بزرگان در اهل تسنن مانند سیوطی تفسیر او را منبعی سرشار و قابل اعتماد برای مفسران پس از وی در همه ی دوران ها دانسته است سیوطی می گوید تفسیر او را به صورت خلاصه در ذیل مطالب در المنثور نقل کرده اند حتی ابن حجر عسقلانی ابن تیمیّه و دیگران بسیاری از روایات معتبر اهل تسنن را از کتاب تفسیر او نقل کرده اند روش تفسیری ابن ابی حاتم این گونه است که ابتدا احادیث نبوی(صلی الله علیه و آله)را آورده و سپس نظرات صحابه و تابعان را نقل کرده و اختلاف رایج در ذیل آیات را نقد و بررسی نموده و هرگز مطالب و مسائل جنبی غیر از روایات را در تفسیر آیات قرآن وارد نکرده است از این جهت کتاب او تفسیری کاملا حدیثی به شمار می رود و دربارۀ معنا و تفسیر آیاتی که در ذیل آن ها روایتی نیافته سخنی به میان نیاورده است در ذیل آیات مربوط به اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله)و علی بن ابی طالب(علیه السلام) نیز روایات معتبری نقل کرده است که شایان توجه و اهمیت است آیات زیر: ۱-<إِنَّ اللهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسلِیماً> (الاحزاب،۵۶) ۲-<وَ قَرنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجَاهِلِیَّۀِ الأُولَی وَ أَقِمنَ الصَّلَاۀَ وَ آتِینَ الزَّکَاۀَ وَ أَطِعنَ اللهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً> (الاحزاب، ۳۳) ۳-آیۀ۲۱۴سوره احزاب خلافت حضرت علی (علیه السلام) ۴-<وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ> (الشعرا، ۲۱۹): عصمت اجداد پیامبر(صلی الله علیه و آله)که براساس عقیده تشیع است) این تفسیر که نسخه ی آن تا تفسیر سوره ی عنکبوت در دست بود به تصحیح چند تن از محققان عرب زبان احیاء شده و محققان بقیۀ سوره ها را تا پایان قرآن با تکیه بر کتاب هایی که تفسیر ابن ابی حاتم را نقل و تخلیص نموده اند، تکمیل کرده اند مثل: ۱- تفسیر القرآن العظیم:ابن کثیر ۲-در المنثور:سیوطی ۳-فتح الباری:ابن حجر عسقلانی ۴-تعلیق التعلیق:ابن حجر عسقلانی ۵-فتح القدیر:شکانی این تفسیر بار ها در کشور های مختلف اسلامی مثل لبنان و عربستان در ۱۰جلد تنظیم و چاپ شده است.

 

منبع





:: بازدید از این مطلب : 205
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 19 دی 1400 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: